سرنوشت
جان میدهم به گوشه زندان سرنوشت
سر را به تازیانه او خم نمی کنم!
افسوس بر دوروزه هستی نمی خورم
زاری براین سراچه ماتم نمی کنم.
با تازیانه های گرانبار جانگداز
پندارد آنکه روحِ مرا رام کرده است!
جان سختی ام نگر، که فریبم نداده است
این بندگی، که زندگیش نام کرده است!
بیمی به دل زمرگ ندارم، که زندگی
جز زهر غم نریخت شرابی به جام من.
مرسی که نظر میذارین
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ مـــــــــــــرد است ديگر... گاهي تند ميشود گاهي عاشقانه ميگويد.. مـــــــــــــرد است ديگر.. غرورش آسمان و دلش درياست... تو چه ميداني ازبغض گلو گير کرده يک مـــــــــــــرد.. تو چه ميداني که چشمانت دنياي او شده.. تو چه ميداني از هق هق شبانه او که فقط خودش خبردارد و بالشش؟... مـــــــــــــرد را فقط مـــــــــــــرد ميفهمد و مـــــــــــــرد و آخریــــــــــــن حرفم: من در گذشته ام درگدشته ام....
صفحه اصلي
ايميل نويسنده
پروفايل
طراح قالب
گالری عکس عاشقانه
انجمن وبلاگ نویسان
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تنها ترین تنها و آدرس saeedsingle.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.